آرشيو وبلاگ ![]()
رفاه اجتماعی مباحث جامعه شناسی و مبانی نظری مرتبط با رفاه اجتماعی چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده : حمید
این مجموعه شامل کاهش فقر ، حمایت اجتماعی ، مقابله با طرد اجتماعی ، ارتقا حقوق بشر و حتی محافظت از منابع طبیعی است که بنیان معیشت بسیاری از مردم را در کشورهای جنوب شکل می دهد » ( آنتونی هال ، 27 :1388). « علاوه بر دغدغه هایی که از گذشته در مورد تامین خدمات رفاهی وجود داشته است به تدریج کاهش فقر ، حمایت اجتماعی ، تقویت معیشت و مبارزه با طرد اجتماعی نیز به عنوان اهداف مشروع سیاست اجتماعی مطرح گردیده اند . همچنین از اواسط دهه 1990 موضوع حقوق بشر و ارتقا عدالت اجتماعی ، وارد دستور کار سیاست اجتماعی شده است » ( زاهدی اصل ، 29 :1388).« چهار مجموعه نهاد اصلی که در عرصه سیاست اجتماعی به ایفای نقش می پردازند عبارتند از : دولت ، جامعه مدنی ... بخش بازرگانی و موسسات مالی یا بین المللی توسعه . به طور سنتی، دولت به عنوان معمار اصلی سازه های سیاست اجتماعی و موثرترین کار گزار « اصلاح اجتماعی » محسوب می شود . ( همان ،83) در این معنا سیاست اجتماعی را می توان روندی تعریف کنیم که « از طریق آن ، رفاه ، یا بهزیستی ، به حداکثر و عدم رفاه به حداقل می رسد . بنابراین تعبیر دو پاره رفاه / عدم رفاه ، برای سیاست اجتماعی همان نقشی را بازی میکند که تعبیر دوست / دشمن برای سیاست » ( پتریک ، ،19 :1381). اما در نهایت باید گفت که به طور کلی سیاست های اجتماعی به موارد زیر اشاره دارند : توسعه روستایی ، توسعه شهری ، آموزش پایه ای ، سیستم های بهداشتی ، خدمات انسانی ، تامین اجتماعی 2-1-17-1- چشم انداز های نظری سیاست اجتماعی
پیش تر تصور غالب این بود که نظریه امری چندان مهم در تعیین سیاست های اجتماعی و رفاهی نیست و بر این اساس بسیاری از کارشناسان این حوزه ها بر این باور شدند که « حرفه شان در درجه اول با تشخیص نیازها و مشکلات اجتماعی ، صورت بندی گزینه های سیاستگذاری و اجرای راه حل های مناسب در ارتباط است و بدین ترتیب ، به فرو گذاری مسائل نظری در این فرایند سوق یافتند » اما به مرور به نحو گسترده ای پذیرفته شد که ایده ها نظری همواره بر سیاست های اجتماعی و رفاهی موثر [است] ، گرچه این ایده ها غالبا تلویحی بوده اند اما سیاست های اجتماعی پیوسته مبتنی بر پیش فرض هایی بوده که با بهترین شیوه پرداختن به نیازها و مشکلات اجتماعی سرو کار داشته اند » ( آنتونی هال ،53 :1388) .
به طور کلی سیاست اجتماعی را به سه گروه می توان تقسیم کرد :
1-نظریه بازنمایی 2-نظریه تبیینی یا تحلیلی 3- نظریه هنجاری
نظریه بازنمایی : این نظریه سعی دارد پدیده های بسیار پیچیده سیاست اجتماعی را به مقوله هایی که قابلیت کنترل بیشتری دارند ، تقلیل دهد تا از این طریق به درک رویکردهای مختلف سیاست اجتماعی یاری رساند . این مقوله ها به عنوان سنخ شناسی و مدل نیز شناخته می شوند » ( هال ، 54 :1388).
نظریه تبیینی یا تحلیلی : این گونه نظریه ها در پی پاسخگویی به پرسش های گوناگون پیرامون ماهیت سیاست اجتماعی و رفاهی است و کارکرد آن در جامعه و دلایل تحول آن می باشند .
نظریه هنجاری : نظریه های هنجاری به منظور تعیین یک چارچوب ارزشی برای سیاست اجتماعی به کار می روند . آنها به شناخت سیاست های اجتماعی مناسب بر حسب مجموعه های متفاوتی از ارزش ها به ایدئولوژی ها و اهداف سیاسی کمک می کنند نظریه هنجاری سیاست اجتماعی به نحوی تنگاتنگ با ایدئولوژی های سیاسی در ارتباط است به طوری که طرفداران یک جناح یا حزب سیاسی به سیاست های اجتماعی و رفاهی متفاوتی معتقدند نظریه های هنجاری نقش بسیار مهمی در سیاست اجتماعی ایفا می نمایند . آنها بر همان سیاست اجتماعی و برنامه ریزی های احزاب سیاسی ، دولت ها ، سازمان های غیر دولتی ، جنبش های اجتماعی مردمی و مجامع رسمی بین المللی اثر می گذارند و بنابراین نظریه های هنجاری متفاوت می تواند در عملکرد آنان اثر بگذارد . نظریه هنجاری سیاست اجتماعی و رفاه اجتماعی اغلب احساسات تندی را بر می انگیزد و از آنجایی که مردم پایبندی شدیدی به باورهای شان دارند با باورهایی که مخالف اعتقادات درونی آنان باشد مخالفت خواهند داشت و مشارکتی در زمینه اجرای برنامه ها و سیاست ها نخواهند داشت ( آنتونی هال ،57- 56 :1388). رویکرد هنجاری سیاست اجتماعی را می توان به سه دسته زیر تقسیم بندی کرد : 1- دولت گرا 2- رویکرد موسسه اقتصادی 3- رویکرد مردم گرا
1-دولت گرا : همان دیدگاه « نهادی » در حوزه رفاه اجتماعی است که با دولت رفاه نیز شناخته می شوند همانند اصلاح طلبان لیبرال ، سو سیال دموکرات ها و مارکسیست های قرن نوزدهم
(زاهدی اصل ،23 :1388)
2- موسسه اقتصادی : مبتنی بر ایدئولوژی فرد گرا است و دولت نقش حداقلی در رفاه اجتماعی دارد این دیدگاه به اهمیت بازار در رفاه اجتماعی تاکید دارد . نئولیبرال ها در این گروه هستند .
3- مردم گرا : به ملحوظ داشتن "مردم" و فرهنگ ، باورها و ارزش های مشترک آنها در رفاه اجتماعی تاکید می ورزد .روی هم رفته ، مردم گرایی و اجتماع گرایی در بر دارنده چشم انداز هنجاری بسیار مهمی اند که نفوذی قدرتمند بر تفکر سیاست اجتماعی ، به ویژه در کشورهای جنوب از خود به جای گذاشته است (موسوی و محمدی، 72-59 :1388) . نظرات شما عزیزان:
|
||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |